loading...
♥_♥ سون پاتوق بروز ترین سایت تفریحی در ایران♥_♥
آخرین ارسال های انجمن
seven-patogh بازدید : 34 سه شنبه 24 دی 1392 نظرات (0)
من تقریبا دو هفته پیش به رئیس ادارمون زنگ زدم گفتم (آقای مهندس شما تا کی اداره اید که من تشریف بیارم خدمتتون)
وقتی کمی مکث کرد فهمیدم که چی گفتم .



**********************

یادم تازه رانندگی یاد گرفته بودم اومدم ماشین رو بزنم توی کوچه بغل کوچه یک تیر برق بود که بغل ماشین گرفت به تیر برق
بعد ماشینو زدم توی کوچه و از ترس بابا نصف شب بیدار شدم به صورت خاموش ماشین رو هل دادم بیرون بعد دوباره ماشینو از اونور زدم توی کوچه به طوری که بغلش که داغون شده بود اونور باشه
صبح زود با صدای بابام از خواب بیدار شدم که داشت سر و صدا میکرد
منم گفتم نمیدونم
شاید یکی بهتون زده و خدتون خبر ندارین
بعد بابام گوشم رو گرفت و برد بیرون و روی تیر برق رنگ اضافی ماشین رو نشونم داد
این بزرگترین سوتی عمرم بود

 

seven-patogh بازدید : 30 سه شنبه 24 دی 1392 نظرات (0)

این پسرایی که میگن:
هر دختر دهه شصتی ای با آهنگ یه حلقه طلایی رقصیده،
اینا همونایی هستن که :
تو عروسیا با کاپشن چرم با آهنگ جونی جونُم
از خود بیخود میشدن و طول مسیر حیاط رو میلرزوندن

 
مطالب طنز, پیامک جوک
 

مورد داشتیم پشت کامیون نوشته بود :
رفیق بی کلیپس ، مادر

seven-patogh بازدید : 37 سه شنبه 24 دی 1392 نظرات (0)
 

ﻣﯿﮕﻢ ﯾﻪ ﻭﻗــﺖ ﺯﺷﺖ ﻧﺒﺎﺷﻪ
ﻣﻦ ﺗﺎ ﺍﻻﻥ ﺷﮑﺴﺖ ﻋﺸﻘﯽ ﻧﺨﻮﺭﺩﻡ …!!

 

°.°.°.°.°جوک ﯾﻪ ﻭﻗــﺖ ﺯﺷﺖ ﻧﺒﺎﺷﻪ°.°.°.°.°

 

 میگما !!! یه وقت زشت نباشه با این سن و سال، بارون كه میاد، ما هیچ خاطره اى تو ذهنمون زنده نمیشه!

 

°.°.°.°.°جوک ﯾﻪ ﻭﻗــﺖ ﺯﺷﺖ ﻧﺒﺎﺷﻪ°.°.°.°.°
 

میگم که هوا اینقد دو نفرس یه وقت زشت نباشه من تنهایی میرم بیرون!؟

تعداد صفحات : 22

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 213
  • کل نظرات : 23
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 18
  • آی پی امروز : 26
  • آی پی دیروز : 11
  • بازدید امروز : 28
  • باردید دیروز : 13
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 63
  • بازدید ماه : 177
  • بازدید سال : 3,871
  • بازدید کلی : 24,437